روز پدر
تقدیم به بابایی خوبم
شانه هایت ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که می گذری، خون گرم آرامش در کوچه رگهایم می رود.
در برابر طوفان های بی رحم زندگی می ایستی، آن چنان که گویی هر روز از گفت و گوی کوهستان ها باز می آیی.
لبخند پدرانه ات تارهای اندوه را از هم می دراند.
تویی که صبوری ات، دلهای ناامید را سپیده دم امیدواری است.
مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می آید. آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجره های خانه را باران می پاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی